توضیحات
وقتی یک گربه غولپیکر موجسوار به کمکت میآید!
«کرنشا و پاستیلهای بنفش»، داستانی دلنشین و فراموشنشدنی از کاترین اپلگیت، نویسندهی پرآوازه، با ترجمهی روان احمدرضا نیکدل.
جکسون پسری است که عاشق حقایق علمی است و از خیالپردازی خوشش نمیآید. اما وقتی خانوادهاش با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند و سایهی بیخانمانی دوباره بر سرشان میافتد, یک دوست خیالی قدیمی دوباره سروکلهاش پیدا میشود: کرنشا، یک گربهی غولپیکر، سیاهوسفید، موجسوار که از جکسون هم بلندتر است و عاشق پاستیلهای بنفش!
جکسون اولین بار کرنشا را زمانی ملاقات کرد که کلاس اول را تمام کرده بود و خانوادهاش مجبور به زندگی در مینیون خود شده بودند. حالا، با بازگشت مشکلات و احتمال تکرار آن روزهای سخت، کرنشا نیز بازگشته است. آیا کرنشا واقعی است؟ چرا فقط جکسون او را میبیند؟ و مهمتر از همه، چرا درست در سختترین لحظات زندگی جکسون ظاهر میشود؟
این داستان برای چه کسانی است؟ «کرنشا و پاستیلهای بنفش» برای نوجوانانی که با چالشهای زندگی روبرو هستند، برای والدینی که میخواهند با فرزندانشان دربارهی مسائل دشوار با زبانی ساده و قابل درک صحبت کنند، و برای تمام کسانی که به قدرت دوستی، خانواده و امید باور دارند، جذاب و خواندنی خواهد بود.
با خواندن این کتاب، همراه با جکسون:
- اهمیت صداقت و گفتگو در خانواده را، حتی در مورد مسائل سخت، درک خواهید کرد.
- با مفهوم تابآوری و یافتن امید در شرایط دشوار و ناخواسته آشنا میشوید.
- به قدرت تخیل و نقش دوستان خیالی در عبور از بحرانها و تنهاییها پی میبرید.
- داستانی سرشار از احساس، طنز و لحظات تأملبرانگیز را تجربه میکنید.
«کرنشا و پاستیلهای بنفش» داستانی عمیق و چندلایه است که با ظرافت به موضوعاتی چون فقر، بیخانمانی و عدم امنیت غذایی از نگاه یک کودک میپردازد و به ما یادآوری میکند که حتی در تاریکترین روزها هم میتوان نور امید را پیدا کرد.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.